نماد سایت TOAMUZ

افعال ضمیری در ایتالیایی Verbi Pronominali

یکی از موضوعاتی که ممکن است در گرامر زبان ایتالیایی پیچیده به نظر برسد افعال ضمیری در ایتالیایی Verbi Pronominali هستند . این افعال از ترکیب فعل  Verbo  و ضمیر Pronome ساخته میشوند و کاملا معنی متفاوتی پیدا می کنند . در این مطلب قصد داریم انواع افعال ضمیری در ایتالیایی Verbi Pronominali را بررسی نماییم و به سوالات زیر پاسخ دهیم . 

افعال ضمیری در ایتالیایی Verbi Pronominali چه هستند ؟ 

نحوه ساختن افعال ضمیری Verbi Pronominali در جملات ایتالیایی به چه صورت هست ؟  

دسته اول verbi in –la هستند . 

این افعال از ترکیب ضمیر Pronome حرف la با فعل ساخته می شوند . برای مثال PIANTARLA  از ترکیب فعل piantere  به معنی “کاشتن” و la ساخته میشود ولی به معنی ” بس کردن ، متوقف کردن ” هست . 

“PIANTARLA”,  significa “smettere di fare o di dire qualcosa متوقف کردن ( بس کردن) انجام کاری ”.

مثال :

چند نمونه دیگر از این افعال :

– FINIRLA SMETTERLA

“Smettere di fare qualcosa, specialmente qualcosa di fastidioso متوقف کدن انجام کاری ، بخصوص کاری که سخت و طاقت فرسا باشد .“.

مثال :

 

– FARLA

“Avere la meglio su qualcuno برتری داشتن از کسی , generalmente con l’inganno e l’astuziaبه طور کلی با فریب و حیله گری“.

مثال :

 

– SPUNTARLA 

“Riuscire a ottenere ciò che si vuole superando ostacoli e difficoltà موفق شدن در دستیابی به چیزی که مورد نظر هست پس از گذشتن از موانع و سختی ها “.

برای مثال : 

در این دیدار ، مارکو تنها نقطه مخالف بود اما در نهایت ، نمی دانم چگونه ، او موافق شد!

 

– FARLA FRANCA

“Riuscire a evitare le conseguenze di un errore o di una cattiva azione توانایی اجتناب از عواقب یک خطا یا کار نا درست ; non essere scoperti لو نرفتن “.

مثال : 

بعد از دزدی از بانک ، دزد ها توانستند قصر در بروند با یک موتور کوچیک 

 

دسته دوم  verbi in –ci

در این دسته از pronome ” ci ”  استفاده می شود . برخی  از این افعال عبارتند از : 

– ENTRARCI

این فعل ضمیری Verbo Pronominale در اصطلاحات زیر بکار برده میشود . non c’entra niente هیچ ربطی ندارد ”

– METTERCI e VOLERCI

برای بیان مقدار زمان مورد نیاز  (Ci vuole o ci mette)

 

– ESSERCI e STARCI

برای بیان حضور داشتن و وجود داشتن 

 

– ANDARCI

“Essere appropriato مناسب بودن ; stare bene خوب بودن.” o “Adattarsi عادت کردن , starci بودن , entrarciمربوط بودن “.

مثال : 

 

– ARRIVARCI 

“Capire فهمیدن “.

مثال : 

بطری آب خالب باید برود توی سبد پلاستیک ها ، نه اونی که برای کاغذ ها هست ! 

 

– CASCARCI

هر چند فعل “Cascare” به معنی افتادن هست ولی  :

 “farsi ingannare گول خوردن ; cadere in un tranello , uno scherzo فریب خوردن”.

مثال : 

 

– PERDERCI

“Subire un danno , soprattutto economico ضربه و ضرر خوردن ، بخصوص از نظر مالی” o “Perdere di bellezza, di pregio زشت شدن “.

برای مثال :

 

– RIMETTERCI

“Perdereاز دست دادن  “.

مثال : 

توی این سرما نمیتونی با شلوارک بری بیرون ! واقعا نمیخوای که سلامتی ات رو از دست بدی ؟!

 

– SCAPPARCI

“Essere possibile ممکن بودن , attuabile قابل انجام ”

برای مثال : 

اگر اوضاع بین آنها اینگونه پیش برود ، ممکن هست در آخر یک نفر بمیرد . 

 

– SENTIRCI

“Avere il senso dell’udito in buone condizioni داشتن حس و حال خوب“.

برای مثال : 

 

– VEDERCI 

“Avere il senso della vista in buone condizioni داشتن حس بینایی خوب ”

برای مثال : 

 

دسته سوم verbi in –si

– VERGOGNARSI

“Provare vergogna خجالت کشیدن ; essere molto timidi خیلی خجالتی بودن “.

مثال : 

 

دسته چهارم verbi in –ne

– ANDARNE

“essere in gioco توی بازی بودن , essere in ballo توی رقص بودن , essere in pericolo توی خطر بودن ”.

برای مثال : 

 

– FARNE (di tutti i colori / di cotte e di crude)

“Commettere tantissimi errori خیلی اشتباه کردن ; creare tanti guai خیلی دردسر درست کردن “.

برای مثال : 

 دسته پنجم verbi in –sela

– PRENDERSELA

“offendersi o arrabbiarsi con qualcuno per qualcosa ناراحت شدن و یا عصبانی شدن از کسی یا چیزی ”.

برای مثال : 

من کمی حساس هستم: وقتی کسی به من توهین می کند یا با من شوخی می کند عصبانی می شوم.

– CAVARSELA

“Uscire in modo fortunato da una situazione di pericolo با خوش شانسی از یک موقعیت خطرناک فرار کردن” o “Superare le difficoltà con astuziaغلبه بر مشکلات با حیله گری” o “Riuscire abbastanza bene in qualcosaموفقیت در کاری بسیار خوب ”

برای مثال :

 

– CERCARSELA

“Comportarsi in maniera tale da causarsi qualcosa di spiacevole o dannoso, che invece si sarebbe potuto prevedere e evitareبه گونه ای رفتار کنید که باعث چیزی ناخوشایند یا مضر شود که می توانید پیش بینی کرده و از آن اجتناب کنید“.

برای مثال :

همسر پائولو او را ترک کرد و اکنون او غمگین است. اما او خودش خواست: عملاً هر ماه با یک زن متفاوت به او خیانت می کرد!

 

– DARSELA / FILARSELA

“Scappare, sparire, soprattutto per evitare una situazione difficile, scomoda, fastidiosaفرار کنید ، قبل از هر چیز ناپدید شوید تا از وضعیت دشوار ، ناراحت کننده و آزاردهنده جلوگیری کنید“.

برای مثال : 

وقتی فهمید که در شرف کشف شدن ( لو رفتن ) است ، آن را رها کرد / فرار کرد و ماه هاست هیچکس چیزی در مورد او نشنیده است.

 

– PASSARSELA

“Condurre un’esistenza; vivere رهبری یک وجود ؛ برای زندگی کردن“.

برای مثال : 

از زمان برنده شدن در قرعه کشی ، “پیرو” واقعا خوش میگذرونه! او حتی خانه ای با استخر خرید!

– SBRIGARSELA

“Risolvere una situazione complicata in poco tempoیک موقعیت پیچیده را در کوتاه ترین زمان حل کردن“.

مثال :

 

– SPASSARSELA

“Passare il tempo allegramente; fare la bella vita; divertirsi molto”زمان را با شادی گذراندن ؛ زندگی خوب داشتن ؛ تفریح ​​زیاد “.“.

Per esempio:

 

– SVIGNARSELA

“Andare via senza che gli altri se ne accorgano رفتن بدون اینکه دیگران متوجه شوند “.

مثلا :

 

– TIRARSELA

“Darsi arie; attribuirsi importanza; assumere un atteggiamento di superiorità به خودت هوا بده ؛ اهمیت دادن به خود ؛ نگرش برتری را در نظر بگیرید“.

برای مثال :

 

خروج از نسخه موبایل